نقل کرده اند ....
وقتی ابراهیم ادهم بر ادمی مست میگذشت
اب اورد و دهان ان شخص مست را طهارت کرد
وگفت:
دهانی که ذکر حق بر ان رفته باشد اگر الوده
بگذاری بی حرمتی است....
چون ان مرد مست بیدار شد او را گفتند که زاهد خراسان ابراهیم ادهم
دهانت را بشسته است...
ان مرد گفت:
من نیز تو به کردم...
پس از ان ابراهیم ادهم که به او گفتند:
تو از برای ما دهانی شستی و ما برای تو دل تو را بشستیم...
نظرات شما عزیزان: